تفریح از دیدگاه اسلام
|
تفریح از دیدگاه اسلام(سخنان شهید بهشتی ( دوست عزیز ما آقای رسائی در ضمن صحبتی که در زمینه تفریحات سالم میکردند تفریح را محدود کردند به اینکه آدم تفریح را به این منظور بکند که قوای تازه به دست بیاورد و تازه نفس شود برای میدانهای جدی زندگی من میخواهم عرض کنم، تا آنجا که من در اسلام در زمینه این مسأله مطالعه کرده ام ـ البته هنوز مطالعات به آن حد نصاب دلخواه نرسیده، گرچه از مطالعات معمولی خیلی وسیعتر است ـ اصولا تفریح یکی از نیازهای زندگی انسان است .یعنی نه فقط به عنوان تجدید قوا، بلکه اصولا به عنوان یکی از نیازهای اصلی مطرح است ملاحظه کنید، انسان غذا میخورد. هدف از خوردن غذا از نظر طبیعت این است که بدل ما یتحلل باشد؛ یعنی آن مقدار از کالری و انرژی که بدن مصرف کرده مجدداً از راه خوردن غذا تولید شود. این یک نیاز طبیعی است که هدفش تأمین قوای تحلیل رفته است؛ اما یک نیاز طبیعی است نه ارادی تفریح برای انسانها یک چنین حالتی دارد؛ یک نیاز طبیعی است نه یک نیاز ارادی یعنی انسان خودبخود احساس میکند وقتی در زندگی آبش بجا باشد، نانش بجا باشد، کارش بجا باشد، خانه اش بجا باشد، زن و فرزندش بجا باشد، همه اینها بجا باشد، اصولا به یک نوع تفریح نیز نیاز دارد. تفریح حاجتی است از حاجات زندگی .خدای آفریدگار طبیعت و نظام طبیعت خواسته است آدمی با احساس احتیاج به تفریح همواره نشاط زنده ماندن و زندگی کردن داشته باشد. بنابراین میخواهم این مسأله را مؤکدتر، جدیتر و اصیلتر تلقی کنید. اصولا تفریح یکی از نیازهای طبیعی بشر است و یک نظام اجتماعی و مکتب زندگی باید برای ارضاء این خواسته طبیعی فکری کند. چه کسی میتواند درباره اسلام بگوید، اسلام دین غم و اندوه و گریه و زاری و بینشاطی است در حالی که قرآن با صراحت میگوید: قل من حرم دینک الله التی اخرج لعباده و طیبات من الرزق، قل هی للذین آمنوا فی الحیات الدنیا خالصه عندالله یوم القیامه؟ اصلا درست به عکس است اسلام دین نشاط است این آیه قرآن از محکمات قرآن و صریح است .این آیه در سالهای آخر بعثت، و حتی در سالهای آخر هجرت نازل شده است میگوید: ای پیغمبر در برابر کسانی که بسیاری از مواهب زندگی را تحریم میکردند اعلام کن و بگو چه کسی زینت و آرایش و زیباییهایی را که خداوند از درون طبیعت برای بندگانش بیرون کشیده حرام کرده است ؟ چه کسی روزیهای پاک، مواهب پاک، مواهبی را که انسان از آنها لذت مشروع و صحیح میبرد حرام کرده است؟ بگو این مواهب، این روزیهای پاک، این زیباییها، برای مردم با ایمان در همین زندگی دنیا است در زندگانی جاوید و آخرت هم همین زیباییها و همین مواهب برای مردم با ایمان است، با یک تفاوت و آن تفاوت این است که در این دنیا زیباییها به زشتیها آمیخته و آلوده است؛ شادیها به غم آلوده و آمیخته است؛ ولی در دنیای دیگر، در روز رستاخیز، این زیباییها و این مواهب پاک برای مردم با ایمان به صورت خالص وجود دارد. ملاحظه کنید، اگر انسان بخواهد به عنوان جهانبینی اسلامی بگوید اسلام در زمینه لذت و نشاط در زندگی چه نظری دارد و این آیه قرآن کریم را جلو خود بگذارد چه میفهمد؟ میفهمد اسلام اصولا به بهرهمند شدن از زیباییها، مواهب زندگی، عوامل نشاط آور اهمیت میدهد. طبیعی است که در این دنیا خداوند نشاط و شادی را با غم همراه قرار داده است، نشاط و شادی خالص در دسترس هیچ کس نیست، ولی در حدودی که قوانین و حق و عدالت اجازه میدهد، مردم با ایمان از آن بهرهمند شوند و مال آنها است قل هی للذین آمنوا فی الحیات دنیا؛ مال مردم با ایمان است ولی به شما مردمی که علاقه به نشاط دارید میگوییم که اگر نشاط خالص در این زندگی دنیا میسر نیست، در روز رستاخیز، پیش خدا، برای مردم با ایمان پاک عمل، این آرزوی دیرین که در این جهان هیچ دستی به او نمیرسد، در آن جهان به او میرسد، به شرط ایمان و نکوکاری آیا با چنین مطلبی میتوان گفت که اسلام نشاط را بیارزش تلقی کرده است ؟ بیش از چند صد آیه از قرآن کریم مردم مسلمان را به ایمان و راستی و درست کاری دعوت میکند و به آنها میگوید اگر در این دنیا روی حساب زندگی کردید، پاک، با عدالت، با پاکی و درستی، با ایمان صحیح، آنوقت به شما بهشت میدهیم مگر صدها آیه قرآن مردم با ایمان را به بهشت وعده و نوید نمیدهد؟ خوب، بهشت چیست؟ تابلویی که قرآن از بهشت ترسیم میکند، یک زندگی سراسر نشاط، بهرهمند و از تمام زیباییهای خالص و پاک را نشان میدهد.مگر تابلویی که قرآن از بهشت ترسیم میکند غیر از این است؟ باغهای زیبای با صفا، پر از انواع میوهها و گلها، بر بستر آن باغ جویهای روان، آبهای زلال روان، بهترین آبهای آشامیدنی، بهترین همسران، بهترین پذیرایی کنندگان، بهترین تختهای آرمیدن و آسایش کردن، زیباترین بسترها از نرمترین و چشم گیرترین پارچه ها... فیها ما تشتهی انفس و تلذالاعین آنچه چشمها از دیدنش لذت میبرد ( با کلمه لذت) ، و آنچه دل میخواهد ( با کلمه اشتها و شهوت). آیا مذهبی که به مردم با ایمان و درست کار میگوید سرانجام پاداش شما در دنیای جاوید چنین زندگانیی است، میتواند مذهبی ضد نشاط باشد؟ همین مذهب و کتاب است که میگوید این بهره مندیها در این زندگی دنیا هم برای مردم با ایمان هست، گرچه خالص نیست؛ مثل همه چیزهای دیگر به طور طبیعی آغشته است به ناکامیها. من واقعاً هنوز نتوانسته ام به صورت علمی این را به دست بیاورم که با چه جرأتی قرنها به مسلمانها بینشاطی در زندگی را تلقین کردند؟ از بزرگترین امتیازات اسلام این است که بگوییم دین فطرت است فطرت یعنی چه؟ ارتباط فطرت را با نشاط، در این گفتاری که از مولای متقیان امیر مؤمنان علی (ع ) در نهج البلاغه نقل شده است بیان میکنم در نهج البلاغه نقل میکند که مولا روزی به خانه یکی از دوستانش قدم نهاد. دید خانه وسیعی دارد. به او فرمود؛ هان! در این دنیا چنین خانه وسیعی میخواهی چه کنی ؟ آیا در روز قیامت بدین خانه محتاجتر نبودی؟ اول امام این مطلب را میگوید، بعد برای اینکه آن فرد اشتباه نکند، فرمود؛ هان، اشتباه نکن! تو با داشتن همین خانه وسیع میتوانی در همین دنیا آن را به کار بگیری برای آخرت در آن از مهمانان پذیرایی کنی، صله رحم کنی، این خانه را پایگاه اجتماعات برای تلاش در راه حق و عدالت قرار بدهی دوست امام دید که نه، مطلب آن طور که او خیال میکرد که امام میخواهد به او زاهدمنشی و ترک دنیا تلقین بکند نیست، بلکه میخواهد بگوید یادت باشد که خانه فقط برای کامروایی نیست، چیزهای دیگر هم باید باشد. لذا عرض کرد یا علی، پس از تو خواهش میکنم این برادر من را نصیحت کن امام فرمود: موضوع چیست؟ عرض کرد، برادرم لباسهای پشمینه میپوشد؛ خانه را رها کرده و رفته در یک گوشه ای میگوید من باید عبادت کنم؛ نه به زنش میرسد نه به فرزندش امام گفت، به او بگو نزد من بیاید. وقتی آمد، امام به او پرخاش کرد و فرمود؛ هان! تو چه خیال میکنی؟ چه گمانی درباره خدا میبری؟ آیا فکر میکنی که خدا این همه مواهب را در این دنیا آفریده و حلال کرده ولی بعد از آفریدن و حلال کردن، دلش میخواهد ما به آنها پشت پا بزنیم؟ این کار معنی دارد؟ از آنجا که روی مسلمانهاهمیشه با پیشوایان دین باز بوده و در آن زمان این گونه رو دربایستیهای موهومی که الان در جامعه ما حکمرواست نبود، این مرد مسلمان واقع طلب عرض کرد: یا امیرالموومنین! اگر این طور است پس شما چرا این گونه زندگی میکنید؟ لباس شما از من خیلی خشنتر و ساده تر است؛ خوراکت از من خیلی ساده تر است؛ بی اعتنائتان به مواهب زندگی از من خیلی بیشتر است مولا فرمود، مطلب بر تو اشتباه نشود. حساب من از حساب تو جداست من زمامدار امت اسلام هستم ان الله فرض علی ائمه مسلمین، ان یعیشوا معیشه انباهم وکیلا یتبیغ بالفقیر فقره خدا بر زمامداران امت اسلام واجب کرده است که زندگیشان هم سطح بینواترین مسلمانان باشد، مبادا بینوایی، مسلمانی را از راه به در کند. من برحسب این وظیفه بیاعتنایی میکنم، اما تو که مقام زمامداری امت را نداری. امروز ما در دنیایی زندگی میکنیم که هیچ انسانی نمیتواند به آسانی تحمل کند که او تنها است احساس تنهایی مشکل است اگر این آقا پسر حس کرد که تنهاست، همبازی ندارد، رفیق ندارد، خودبخود و به حکم طبیعت به دنبال رفیق و همبازی میرود. اگر توانستی برای او همبازی و رفیقی ، لااقل متناسب با این مقدار از تعلیم و تربیت اسلامی که ما در یک محیط غیر اسلامی می توانیم تأمین کنیم، جورکنی، با او همبازی میشود؛ و الا میرود سراغ یک دوست فاسد. امیدوارم با همت شما زمینه ای فراهم آید که زمینها، باغها و باشگاههایی در اختیار شما باشد تا به کمک آن قشر خودتان را گسترش دهید و با سهلترین شرائط در اختیار قشرهای محروم جامعه قرار دهید. دوستان علاقه مند ما بدانندکه خرج کردن در این راه، انفاق فی سبیل الله و خرج کردن در راه خداست ایجاد مدرسه، ایجاد وسیله سرگرمی، ایجاد باشگاه، ایجاد گردشگاه، تنظیم برنامه های مسافرتی دسته جمعی و امثال اینها، به صورت کوشش مشترک یک قشر هم سلیقه و هم فکر در راه تأمین آن قسمت از نیازمندیهای زندگی که یک فرد و دو فرد از عهده تأمین آن برنمیآیند، از واحبات قشر شما است انتظار و امید دارم که در انجام این واجب کوتاهی نکنید. |
کلمات کلیدی: